لیلیا عبدالمالکیلیلیا عبدالمالکی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

پرنده کوچک خوشبختی

دل نوشته های مامان

دخترم الان که برات مینویسم درست 5 ماه و 20 روز و 7 ساعت و 50 دقیقه و 32 ثانیه از عمرت می گذره و من خوشحال تر از روز قبل و پر ذوق از گذر زمان برای بزرگ تر شدن تو. ازطرفی دلم میخواد کوچولو بمونی و اصلا بزرگ نشی چون شیرین ترین لحظه های عمرم رو در کودکی تو میبینم و از لحاظ دیگه هم دلم میخواد زودتر دستای کوچولوتو بگیرمو با هم تاتی تاتی کنیم و تو منو مامان صدا کنی و من از شادی شنیدن این کلمه از زبون تو  پرواز کنم اما زمان در حاله گذره و تو به زودی و خواست خدا منو به این ارزوم می رسونی ، به امید اون روزها.                       &n...
17 آذر 1391

اولین پستی که مامان و بابا برات نوشتن

                                                  الان بابایی تو رو برد تو اتاق خوابت و خوابوندت اخه خیلی خسته بودی و دوست داشتی استراحت کنی ما هم از فرصت استفاده کردیم و برات بلاگتو درست کردیم . عاشف خندهات که درمان خستگی های باباست.       ...
11 آذر 1391

شکرانه

امروز به یادم افتاد که افسوس خواهری ندارم خواهری ندارم که شنونده درد دلهایم باشد خواهری ندارم که خاله تو شود خواهری ندارم که جای خالی مادر را برایم پر کند خواهری ندارم که اگر من نبودم برایت مادری کند البته می گویند دوردونه بودن بابا شیرین تره ، خواهر به چه کارت می آید اما باز هم افسوس خواهر نداشته را می خورم اما در حین این افسوس به یاد دوردونه خودم می افتم پرنده کوچک خوشبختیم                      لیلیا تو جای هزاران مادر و هزاران خواهر را در دلم داری شیرینم تو را خدا به جای خواهری مهربان به من هدیه داده شکرت خدای من برای ...
9 آذر 1391
1